شهیدی که بشارت شهادتش را گرفت
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۲۲۳۳۱
ایسنا/قم محسن قبل از اینکه به ماموریت برود خواب دیده بود که حاج قاسم آمده است و پشت میز کارش نشسته است، محسن به حاج قاسم در عالم خواب گفته بود رفقا و همکاران شهید شدند و رفتند و مرا جا گذاشتند، طبق گفته خودش شهید حاج قاسم در خواب به او گفته بود نگران نباش تو هم به آنها ملحق خواهی شد». همسرش میگوید محسن با چنان شوقی این خواب را تعریف میکرد که وصف نشدنی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بر اثر حمله جنایتکارانه هواپیماهای رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولگری ایران در سوریه در ۱۳ فروردین ماه، سرداران رشید مدافع حرم سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی و سرتیپ پاسدار محمدهادی حاجیرحیمی از فرماندهان، پیشکسوتان و جانبازان سرافراز دفاع مقدس و نیروهای نظامی ارشد ایران در سوریه و ۵ تن از نیروها و افسران همراه آنان به شهادت رسیدند، محسن صداقت یکی از این ۵ نیروی نظامی بود که به شهادت رسید، وی ساکن قم بودهاست. جهت آشنایی بیشتر با زندگی این شهید بزرگوار و ویژگیهای اخلاقی او با برادر شهید به گفتوگو نشستیم.
۱. شهید محسن صداقت، در چه سالی به دنیا آمد؟
محسن متولد ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶ است، من تنها دو سال با او فاصله سنی دارم و همبازی بودیم، او در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد، پدر ما روحانی است ما هفت برادر و یک خواهر هستیم، پیش از محسن، مادرم پسری را باردار بودند آن موقع همزمان با حملات موشکی صدام به قم بود، آن پسر که نامش را محسن گذاشته بودند به دلیل ترس و وحشتی که آن روز بر اثر حملات صدام بر مادرم وارد شده بود بعد از به دنیا آمدن به دلیل ایست قلبی از دنیا رفت و پسر بعدی را که همین شهید محسن صداقت بود، همنام همان فرزند از دست رفته نامیدند.
۲. چه زمانی وارد سپاه شدند؟ مختصری از کار و ماموریت شهید صداقت بفرمایید.
از زمانی که وارد سپاه شد مدام در ماموریت بود، همین ماموریت اخیر محسن در چابهار بود که یکی از همکارانشان روز تدفین برای من نقل کرد که به او گفته است، چرا چنین ماموریت سخت و دوری را قبول میکنی، اما محسن گفته بود یک نفر باید این امر مهم را بر عهده بگیرد، این امر نشان دهنده حس مسئولیتپذیری محسن است و از بچگی همینطور بود.
محسن همیشه در زندگیاش گمنام بود هیچکس حتی پدر و مادر و همسرش هم مسئولیت او را نمیدانستند گاهی به شوخی میگفتیم محسن تو بالاخره در سپاه و در این ماموریتها چه کار میکنی؟ میگفت من هیچ کارهام، شوخی میکرد و میخندید.
۳. در مورد صفات بارز اخلاقی او کمی توضیح دهید.
همه محسن را با کارهای خیر میشناختند، خیلی اهل کار خیر بود، در حد توانش چه کمک مالی و چه غیر مالی هر آنچه که میدانست و میتوانست را دریغ نمیکرد، در همین سالهای اخیر با توجه به اینکه پدرم تنها حقوق طلبگی دریافت میکنند کمی زندگی برای ایشان سخت بود. به همین جهت محسن به برادران پیشنهاد داد حسابی را برای مادر افتتاح کنند و گفت هرکس در حد توان مبلغی را هر چند اندک برای مادر واریز کند تا قدری از این فشار اقتصادی خانواده کاسته شود، ما بعد از شهادت محسن فهمیدیم او تکفل ۱۵ یتیم را نیز بر عهده گرفته بوده است.
۴. باتوجه به اینکه برادرتان بیشتر در ماموریت بودند از نحوه ارتباط او با خانوادهاش بفرمایید.
یکی از ویژگیهای مهم محسن این بود که خیلی ارتباط خوبی با همسر و فرزندانش داشت، محسن هر یک یا دو ماه یکبار به خانواده سر میزد، اما همان زمان هم که با خانواده بود تمام وقتش برای آنها بود.
فرزندش محمدطاها در معراجالشهدا با پدرش وقتی درد و دل میکرد میگفت بابا درست است بیشتر مواقع ماموریت بودی و پیش ما نبودی اما همیشه نبودنت را جبران میکردی، اینبار هم قرار بود بیای و نبودنت را جبران کنی، محسن همیشه دست و پای مادر و پدر را میبوسید با اینکه ما بیشتر قم بودیم اما او نسبت به ما بیشتر به پدر و مادر سر میزد.
۵. برادرتان از شهادت با شما یا خانواده صحبت کرده بود؟
محسن در آرزوی شهادت بود، دست نوشتهای از محسن مربوط به تاریخ ۳۰ بهمن ماه ۱۴۰۲ موجود است که در آن نوشته است «بسم رب الزهرا(س)، با نام خدا و به یاد مهدی(رفیق شهیدم) قرآن را گشودم آیه ۲۰ و ۲۱ سوره مبارکه توبه(آمد)، آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنها به موهبت عظیم (انشاءلله شهادت) رسیدهاند».
برادرم در ادامه این دستخط نوشته است: «پروردگار آنها را به رحمتی از ناحیه خویش و خشنودی و باغهای بهشتی که در آن نعمتهای جاودانه دارند، بشارت میدهد، یا رب بحق زهرا سلامالله علیها ارزقنا شهادت فی سبیلک. ۱۴۰۲/۱۱/۳۰».
۶. در پایان خاطرهای از برادرتان بگویید.
بعد از شهادتش یکی از دوستان محسن پیش من آمد و گفت بار آخری که او قرار بود به ماموریت برود به محسن گفتم فلان کار مانده است وقتی که برگشتی انجام میدهیم، محسن در جواب گفت نه دیگر این آخرین باری است که میروم و برگشتی ندارم.
به هرحال محسن مزد این سالهای جهادش را گرفت، در ماه رمضان و در روز شهادت امام علی(ع) به دست شقیترین انسانها به شهادت رسید و دلهای زیادی را منقلب کرد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: قم رژيم صهيونيستی ساختمان کنسولگری ایران شهید محسن صداقت استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی شهرستانها استانی فرهنگی و هنری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۲۲۳۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله به نمازگزاران در هرات افغانستان/ ۶ نفر شهید شدند
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از بی بی سی، رسانه های افغانستان گزارش دادند که در حمله افراد مسلح ناشناس به مسجد امام زمان (عج) شهرک اندیشه در شهرستان گذره در هرات، تعدادی از نمازگزاران به شهادت رسیده اند.
بر اساس اعلام این رسانه، حادثه هنگام نماز مغرب و عشاء روی داده است.
گفته می شود امام جماعت این مسجد به همراه ۵ نفر دیگر از جمله یک کودک نیز در این حمله به شهادت رسیده و تعدادی هم مجروح شده اند.
مقامات دولت موقت طالبان در افغانستان هنوز در این خصوص بیانیه ای صادر نکرده اند.
تا کنون اخبار و اطلاعات بیشتری در این خصوص رسانه ای نشده است.
همچنین هنوز هیچ فرد یا گروهی مسئولیت این حادثه را برعهده نگرفته است.
کد خبر 6092548